ای خدا....
ادامه نوشته
چقدر نفس کشیدن تو این جور هوا.......
ارزوم چی میشه پس.......
یعنی چشامو ببندم واستم ببینم چه خبر میشه؟
یعنی خودمو با شرایط وفق بدم؟....
باورم نمیشه.........باورم نمیشه.........
باید به فک یه حصار واسه خودم داشته باشم.........حصاری که.......
چون دیگه داره باورم میشه خودم واسه خودم زندگی نمیکنم.......
دل خسته جونم تو هم باید این کارو کنی.......
بیخیال دنیا......
ایــــــن نیـــز بگـــذرد
![]()
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 20:54 توسط الی و سارا
|
بدان آن خدایی که گنجینه ی آسمان و زمین بدست اوست وقتی به تو اجازه ی دعا می دهد که اجابت آن را نیز بر عهده گرفته باشد